میخواهم امشب ، میان بغض خودم ببارمت
باید تهی شوم از اینکه انقدر ، دوست دارمت
ما بین ما فاصله اندازه ی یک اتفاق بود
هر روز که میگذرد انگار ، بیشتر ندارمت
دل دل نکن بهانه ای برای ماندن نیست
باید تو را به دست خودت واگذارمت
روزی که بر سر قبر من آیی قول میدهم
آخر تو را در اغوش خودم میفشارمت
ای آنکه بی من از این شهر ، رفته ای
آری ، تو را به دست خدا می سپارمت
#محمد_لالوی
۲۳/۱۱/۹۵
- mohamad lalavi
- شنبه ۲۳ بهمن ، ۰۹:۲۲ ق.ظ
- بازدید : ۳۳۸
شیرین غیاثی پور :
عالی بود عالی👌🏻👌🏻👌🏻امیررضا خانلاری :
سلام و عرض ادب امکان انتشار ...بالای آسمان :
قشنگ بود اما می تونست بهتر باشه منظورم از حیث محتواستبالای آسمان :
قشنگه آفرینمحمدرضا سلمانیاننژاد :
استعداد خوبی در این شعر به نمایش ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
خواهش میکنممحمدرضا سلمانیاننژاد :
شعر قشنگی بود البته من شعر شناس ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
قشنگ بود حال و هوای خوبی داشتما شیعهها :
سلام خیلی وبلاگت و مطالبت قشنگه از ...خانه سلامتی :
خوبه معنی ها رو هم نوشتید