کاش این گریه مرا از تو به فریاد رسد
کوه در هم بشکافد که به فرهاد رسد
همه ی جان و تنم پیش تو مانده است اگر
کاش از پیروهنت بوی تو بر باد رسد
رفته ای امدنت حال محالیست ، چنان
وسط اوج خزان گرمی مرداد رسد
چه سرابی که من تشنه به پایت باید
تا تن خسته ی من از نفس افتاد ، رسد؟
صید افتاده به خونم که تماما همه ام
منتظر کاش که شاید که به صیاد رسد
جگرم خون شده از حجم نبودت که چنان
اتشی بر دل خون گشته ی پولاد رسد
باغبان ام که گلم دست رغیبان شده گم
کاش این گریه مرا از تو به فریاد رسد
#محمد_لالوی
۱۹/۱۲/۹۵
- mohamad lalavi
- پنجشنبه ۱۹ اسفند ، ۲۳:۰۱ ب.ظ
- بازدید : ۳۸۸
شیرین غیاثی پور :
عالی بود عالی👌🏻👌🏻👌🏻امیررضا خانلاری :
سلام و عرض ادب امکان انتشار ...بالای آسمان :
قشنگ بود اما می تونست بهتر باشه منظورم از حیث محتواستبالای آسمان :
قشنگه آفرینمحمدرضا سلمانیاننژاد :
استعداد خوبی در این شعر به نمایش ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
خواهش میکنممحمدرضا سلمانیاننژاد :
شعر قشنگی بود البته من شعر شناس ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
قشنگ بود حال و هوای خوبی داشتما شیعهها :
سلام خیلی وبلاگت و مطالبت قشنگه از ...خانه سلامتی :
خوبه معنی ها رو هم نوشتید