قطره قطره شوق باران دارد این دیوانه ات
شوق حسی مثل بحران دارد این دیوانه ات
در شبی تاریک و مبهم بعد از آن شوق گناه
شرم از آن اغوش پایان دارد این دیوانه ات
من جدا از لذت آغوش تو آن هم چه سخت
بی تو عیشی تلخ و عریان دارد این دیوانه ات
بوسه و مشروب و یک دنیای مست و نابکار
حرفهایش بوی عصیان دارد این دیوانه ات
بوی سیگار و تمام این فضا مملو ز دود
امشبی را حس طغیان دارد این دیوانه ات
رو نگردان امشب و با من به مستی طی بکن
شوق تلخش بوی هجران دارد این دیوانه ات
امشبی را بیخیال و فکر فردا را نکن
تا ببینی چشم گریان دارد این دیوانه ات
محمد لالوی
۱۳/۹/۹۴
https://telegram.me/khatkhatihay_mohammad
- mohamad lalavi
- جمعه ۱۳ آذر ، ۰۳:۱۶ ق.ظ
- بازدید : ۴۵۸
تعداد نظرات این پست ۲ است ...
محمد فائزی فرد
۱۳ آذر ۹۴ ، ۰۳:۲۲
وبسایت
درود بر شما.
فقط خیلی متوجه ترکیبِ آغوش پایان توی این بیت نشدم.
با تشکر. در کل شعر خوبی بود.
فقط خیلی متوجه ترکیبِ آغوش پایان توی این بیت نشدم.
در شبی تاریک و مبهم بعد از آن شوق گناه
شرم از آن اغوش پایان دارد این دیوانه ات
با تشکر. در کل شعر خوبی بود.

درود دوست عزیز
منظورم این است که از هوسی به اغوشی رسیدیم و پس ان هم اغوشی و گناه. شرم دارم تو را برای خداحافظی در اغوش بگیرم