با رفتنت مانده مرا به گلو حرف آخرم
این حجم گفتگو را تو بگو تا کجا برم؟
در این دو خط عاشقانه ی واج واج
چون اولین کلامی و من آن ،"پایان" دفترم
پایان قصه ات رسیده و با دست بی کسی
تنها چطور از این شب منحوس بگذرم؟
میپرسی ام که حال دلت رو به راه هست؟
با اینکه نیستم، میگویم ای شکر بهترم
در گوشه اتاق و در این رنج ناتمام
هرشب میان گریه از این خواب میپرم
می پرسم از خودم که کجا رفته ای ولی
هر بار به نقطه چین میرسد این سوال، لاجرم
ای کاش که با رفتن تو میشدم تمام
داغت به دل نشسته چو خنجر به پیکرم
از زندگی بدون تو آنقدر دلخورم
تا مردنم برای خودم گریه میخرم
گفتم اگر که بیایی فلان شود!
رفتی ،شکست از تو مرا هر چه باورم
پر از صدای تو ام و خالی چو یک سکوت
آری به گلو مانده مرا حرف آخرم...
#محمد_لالوی
۳۰/۱۱/۹۵
- mohamad lalavi
- شنبه ۳۰ بهمن ، ۱۰:۲۴ ق.ظ
- بازدید : ۲۸۷
شیرین غیاثی پور :
عالی بود عالی👌🏻👌🏻👌🏻امیررضا خانلاری :
سلام و عرض ادب امکان انتشار ...بالای آسمان :
قشنگ بود اما می تونست بهتر باشه منظورم از حیث محتواستبالای آسمان :
قشنگه آفرینمحمدرضا سلمانیاننژاد :
استعداد خوبی در این شعر به نمایش ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
خواهش میکنممحمدرضا سلمانیاننژاد :
شعر قشنگی بود البته من شعر شناس ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
قشنگ بود حال و هوای خوبی داشتما شیعهها :
سلام خیلی وبلاگت و مطالبت قشنگه از ...خانه سلامتی :
خوبه معنی ها رو هم نوشتید