وقت رفتن آتـشی در دل به پا کردی که چه؟
بی وفا این را بگو؟ او را صدا کردی؟که چه؟
آمدم تا گویمــــــــــــــــت بی من مرو،اما تو را
پیش او دیدم سر صحبت تو وا کردی که چه؟
رفته بودی لحظه ای را زود برگردی چه شد؟
سالــــــــــــــها پای مرا بند وفا کردی که چه؟
زخم را کی با نمک دیدی که گـــــــــیرد التیام
جای مرحم بود این؟ اینطور تا کردی که چه؟
قمری ی دلداده ی دل را که جلد خانه بود
حال تنها در خیابان ها رهـا کردی که چه؟
گر که مرد ماندن و سازش نبودی پس برو
اینهمه با من تو بی جا ادعا کردی که چه؟
محمد لالوی
۳/۳/۹۵
https://telegram.me/mohammadlalavi
- mohamad lalavi
- دوشنبه ۳ خرداد ، ۱۹:۳۲ ب.ظ
- بازدید : ۳۲۵
شیرین غیاثی پور :
عالی بود عالی👌🏻👌🏻👌🏻امیررضا خانلاری :
سلام و عرض ادب امکان انتشار ...بالای آسمان :
قشنگ بود اما می تونست بهتر باشه منظورم از حیث محتواستبالای آسمان :
قشنگه آفرینمحمدرضا سلمانیاننژاد :
استعداد خوبی در این شعر به نمایش ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
خواهش میکنممحمدرضا سلمانیاننژاد :
شعر قشنگی بود البته من شعر شناس ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
قشنگ بود حال و هوای خوبی داشتما شیعهها :
سلام خیلی وبلاگت و مطالبت قشنگه از ...خانه سلامتی :
خوبه معنی ها رو هم نوشتید