این دل بی سر دگر ایثار میخواهد چکار!
خانه مخروبه را دیوار میخواهد چکار!
قصد ماندن را چه حاجت بر سر تصمیم هست
آنکه میخواهد بماند را دگر،اسرار میخواهد چکار!
اسب وحشی را که فکر خانه و کاشانه نیست
خرمن و آبشخور و تیمار میخواهد چکار!
تا تمامم عشق را از چشم من لو میدهد
"دوستت دارم" دگر گفتار میخواهد چکار؟
گرچه از سّر ضمیرم با خبر هرگز نگشت
لاکن این دلدادگی رخسار میخواهد چکار!
هرچه باداباد من، اینبار سازش میکنم
والی بی سرزمین پیکار میخواهد چکار؟
محمد لالوی
13/3/95
- mohamad lalavi
- پنجشنبه ۱۳ خرداد ، ۱۹:۳۵ ب.ظ
- بازدید : ۲۷۷
شیرین غیاثی پور :
عالی بود عالی👌🏻👌🏻👌🏻امیررضا خانلاری :
سلام و عرض ادب امکان انتشار ...بالای آسمان :
قشنگ بود اما می تونست بهتر باشه منظورم از حیث محتواستبالای آسمان :
قشنگه آفرینمحمدرضا سلمانیاننژاد :
استعداد خوبی در این شعر به نمایش ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
خواهش میکنممحمدرضا سلمانیاننژاد :
شعر قشنگی بود البته من شعر شناس ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
قشنگ بود حال و هوای خوبی داشتما شیعهها :
سلام خیلی وبلاگت و مطالبت قشنگه از ...خانه سلامتی :
خوبه معنی ها رو هم نوشتید