سپرده مرا به هیچ و مانده ام به تنهایی
امان ز بغض و کوچه و این گریه های هرجایی
امان ز این حجوم تبانی اشک های پی در پی
در این سکوت شهر پر از طبل های رسوایی
به خنده میگذرم ز حرف مردم و در خیال خودم
پناه میبرم به خودم ز شر این جماعت دنیایی
پناه میبرم به گوشه ترین پناه بی کسیم
دلم ، که طعنه خورده عمری ز هر پایی
اگر دلیل غمم تویی و به هیچ واماندم
چرا که مرا بهانه ترین دلیل غم هایی
چه ساده میشکند دلم به رغم این همه قول
چرا شکستن این شیشه هست ، تماشایی!
#محمد_لالوى
٢٣/٣/٩٥
https://telegram.me/mohammadlalavi
- mohamad lalavi
- يكشنبه ۲۳ خرداد ، ۱۱:۱۴ ق.ظ
- بازدید : ۱۸۳
شیرین غیاثی پور :
عالی بود عالی👌🏻👌🏻👌🏻امیررضا خانلاری :
سلام و عرض ادب امکان انتشار ...بالای آسمان :
قشنگ بود اما می تونست بهتر باشه منظورم از حیث محتواستبالای آسمان :
قشنگه آفرینمحمدرضا سلمانیاننژاد :
استعداد خوبی در این شعر به نمایش ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
خواهش میکنممحمدرضا سلمانیاننژاد :
شعر قشنگی بود البته من شعر شناس ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
قشنگ بود حال و هوای خوبی داشتما شیعهها :
سلام خیلی وبلاگت و مطالبت قشنگه از ...خانه سلامتی :
خوبه معنی ها رو هم نوشتید