گرچه از چهره من اشک جفا میبارد
لاکن از دل نه فقط، خون به خفا میبارد
این چه رسمیست مرا با همه این زخم فقط
هرچه اشک است مرا بهر شما میبارد
کانچنان عادت تلخیست که حتی ز خوشی
اشک من میچکد و سربه هوا میبارد
گریه تنها ثمر این همه دلتنگیهاست
که ببین دل ز کجا بهر کجا میبارد؟
از غم عشق همنقدر بگویم که تو را
هرچه ابریست فقط بر دل ما میبارد
گله از گریه در این حال دگر نیست مرا
که ببارد که فقط گریه به جا میبارد
محمد لالوی
11/5/95
- mohamad lalavi
- سه شنبه ۱۲ مرداد ، ۰۲:۵۰ ق.ظ
- بازدید : ۳۲۵
شیرین غیاثی پور :
عالی بود عالی👌🏻👌🏻👌🏻امیررضا خانلاری :
سلام و عرض ادب امکان انتشار ...بالای آسمان :
قشنگ بود اما می تونست بهتر باشه منظورم از حیث محتواستبالای آسمان :
قشنگه آفرینمحمدرضا سلمانیاننژاد :
استعداد خوبی در این شعر به نمایش ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
خواهش میکنممحمدرضا سلمانیاننژاد :
شعر قشنگی بود البته من شعر شناس ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
قشنگ بود حال و هوای خوبی داشتما شیعهها :
سلام خیلی وبلاگت و مطالبت قشنگه از ...خانه سلامتی :
خوبه معنی ها رو هم نوشتید