این زخم مرا ، از تو علاجِ دگرم نیست
جز اشکِ وفادار مرا کَس به برم نیست
چون جاده ای دور ، ز هر گونه تردد
بعد از تو مرا هیچ کسی رهگذرم نیست
باز است در تنگ قفس ، کوچ محیا است
صد شوق و ارادست ولی بال و پرم نیست
پیری نرسیداست ولی از همه سیرم
دیریست دگر شور جوانی به سرم نیست
ای اشک بیا چاره ی بیخوابی ی من باش
حقّا که در این شهر مرا یک نفرم نیست
محمد لالوی
۱۳/۵/۹۵
- mohamad lalavi
- چهارشنبه ۱۳ مرداد ، ۰۴:۰۷ ق.ظ
- بازدید : ۲۶۸
شیرین غیاثی پور :
عالی بود عالی👌🏻👌🏻👌🏻امیررضا خانلاری :
سلام و عرض ادب امکان انتشار ...بالای آسمان :
قشنگ بود اما می تونست بهتر باشه منظورم از حیث محتواستبالای آسمان :
قشنگه آفرینمحمدرضا سلمانیاننژاد :
استعداد خوبی در این شعر به نمایش ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
خواهش میکنممحمدرضا سلمانیاننژاد :
شعر قشنگی بود البته من شعر شناس ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
قشنگ بود حال و هوای خوبی داشتما شیعهها :
سلام خیلی وبلاگت و مطالبت قشنگه از ...خانه سلامتی :
خوبه معنی ها رو هم نوشتید