کشتنِ عشق که با فتنه نیفتاد...،بگو
هیچ اندام تو را رعشه نیفتاد...،بگو
بهر برّیدن دل ،دشنه به اشکت تر شد؟
تن خشکیده ی او تشنه نیفتاد!...،بگو
لحظه ی رفتن من چشم به چشمم نزدی
ذره بر سنگِ دلت طعنه نیفتاد...،بگو
نه ، برای تو دگر فرق ندارد چه شود
هیچ در کار تو هم رخنه نیفتاد...،بگو
رو نبودست مرا مرحمت از ابراهیم
که ز دست تو دگر دشنه نیفتاد...،بگو
#محمد_لالوی
14/6/95
- mohamad lalavi
- يكشنبه ۱۴ شهریور ، ۲۳:۰۹ ب.ظ
- بازدید : ۲۱۸
شیرین غیاثی پور :
عالی بود عالی👌🏻👌🏻👌🏻امیررضا خانلاری :
سلام و عرض ادب امکان انتشار ...بالای آسمان :
قشنگ بود اما می تونست بهتر باشه منظورم از حیث محتواستبالای آسمان :
قشنگه آفرینمحمدرضا سلمانیاننژاد :
استعداد خوبی در این شعر به نمایش ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
خواهش میکنممحمدرضا سلمانیاننژاد :
شعر قشنگی بود البته من شعر شناس ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
قشنگ بود حال و هوای خوبی داشتما شیعهها :
سلام خیلی وبلاگت و مطالبت قشنگه از ...خانه سلامتی :
خوبه معنی ها رو هم نوشتید