یک قند دیگر تا لب مرگی که غم نیست
این قهوه قاجاریت هم رنگ سم نیست
من در عبور هر نفس از خود گذشتم
این قسمت از بُهت گلو جز بازدم نیست
هرجا صدایت را شنیدم لرزه افتاد
این خانه هرگز طاقتش چون ارگ بم نیست
راهم که از آواره هایی مانده بر جا
اینجا شدن ها را فقط جز پیچ و خم نیست
چیزی درونم در پی رسوایی ام هست
طوفان به چشمم دارم اما غیر نم نیست
#محمد_لالوی
۲۶/۶/۹۵
- mohamad lalavi
- جمعه ۲۶ شهریور ، ۰۳:۱۲ ق.ظ
- بازدید : ۵۰۵