به کجا چنین شتابان مرو ای امیدجانم
به خدا اگر نباشی به بهشت هم دگر نمانم
به کجا ای تمام عمرم مرو ای دو دیده من
چه شود مجاب گردی،چه شود که با تو مانم
ره این قافله گم شد به سرای با تو بودن
به بزرگی نگاهت تو بده کسی نشانم
همه را به گور بردی سر این جمال و رویت
چه کنم که هر چه گردم ز تو روی خوش ندانم
سر ما و زلف و مویت،تن ما اشارت از تو
تو فقط بگو همین را که به تو جهان ستانم
ز برای ماندن تو همه ره کشیده آیم
ز برای التماس ام سر و پا تو را عیانم
همه عمر به گریه بگذشت که مگر ز در بیایی
تو بگو دگر چه گویم تو بگو تو را چه خوانم
تو اگر رفیقه گردی ز برای صحبت من
همه دم سیال گردی به غم از سر بیانم
محمد لالوی
۲/۱/۹۴
https://telegram.me/khatkhatihay_mohammad
- mohamad lalavi
- يكشنبه ۱۳ ارديبهشت ، ۱۳:۱۴ ب.ظ
- بازدید : ۵۰۳
شیرین غیاثی پور :
عالی بود عالی👌🏻👌🏻👌🏻امیررضا خانلاری :
سلام و عرض ادب امکان انتشار ...بالای آسمان :
قشنگ بود اما می تونست بهتر باشه منظورم از حیث محتواستبالای آسمان :
قشنگه آفرینمحمدرضا سلمانیاننژاد :
استعداد خوبی در این شعر به نمایش ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
خواهش میکنممحمدرضا سلمانیاننژاد :
شعر قشنگی بود البته من شعر شناس ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
قشنگ بود حال و هوای خوبی داشتما شیعهها :
سلام خیلی وبلاگت و مطالبت قشنگه از ...خانه سلامتی :
خوبه معنی ها رو هم نوشتید