مستی بهانه است که رها کرده ای مرا

آواره به ظلمت شب ها کرده ای مرا


مستم که نفهمم چگونه گشت زندگی

مستی ببین که چه رسوا کرده ای مرا


حیران و غم زده به کوچه های شهر تو

پنهان قدم زدم،که چه تنها کرده ای مرا


اشکم روان ز دامن رسوای صورتم 

یادم شود که چگونه لیلا کرده ای مرا 


می نوشم و انگار نه انگار که زندگیست

اینجا جهنمیست که رها کرده ای مرا


چشمم به تقویم و ماه ها و سالهاست

کاش آن زمان بیاید که پیدا کرده ای مرا


دستش به دست تو چشمم به دست او

گویم چگونه شد که ترک وفا کرده ای مرا


محمد لالوی

۱۸/۴/۹۳


https://telegram.me/khatkhatihay_mohammad

  • mohamad lalavi
  • شنبه ۱۲ ارديبهشت ، ۱۳:۱۴ ب.ظ
  • بازدید : ۳۶۰

تعداد نظرات این پست ۰ است ...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی