رَستم ز همه عالَم و با این همه رندی
عشقست که عالِم همه رندی به کمند است
جَستم که از این طُعمه نباشد ره رَستن
در دوره ما عشق به صیاد چرند است
تا خنده و کِیف است مرا،عشق چه خواهم
دیوانه شدم کام به تلخی بکنم آنکه به قند است؟
عشق است و پس از آن همه هی گریه و شیون
ای دوست مگر خر شده ام؟عشق به چند است
عاشق نشو اما نشوی غَره به این حال
بی شک مگسان دور همانند که گند است
آن عالِم عاشق به همین جمله که گفتست
عالَم همه را بس که همین نکته ی پند است:
"افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است"
محمد لالوی
۱۹/۹/۹۴
https://telegram.me/khatkhatihay_mohammad
- mohamad lalavi
- پنجشنبه ۱۹ آذر ، ۱۴:۵۰ ب.ظ
- بازدید : ۳۲۰
شیرین غیاثی پور :
عالی بود عالی👌🏻👌🏻👌🏻امیررضا خانلاری :
سلام و عرض ادب امکان انتشار ...بالای آسمان :
قشنگ بود اما می تونست بهتر باشه منظورم از حیث محتواستبالای آسمان :
قشنگه آفرینمحمدرضا سلمانیاننژاد :
استعداد خوبی در این شعر به نمایش ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
خواهش میکنممحمدرضا سلمانیاننژاد :
شعر قشنگی بود البته من شعر شناس ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
قشنگ بود حال و هوای خوبی داشتما شیعهها :
سلام خیلی وبلاگت و مطالبت قشنگه از ...خانه سلامتی :
خوبه معنی ها رو هم نوشتید