به لبم قفل خموشی نزداند،نه سکوتم سر اجبار نبود

گفته ای گر به دهان بود مرا،مستمع لایق گفتار نبود


به تمنای سکوتی که نبود دل حراجی وَ به دنیا زدمش

من در این جمع نشستم وَ کسی،آنچنان در پی دلدار نبود


به لبم قفل خموشی نزداند،همه این جمع فضایل دارند

نه که من قصد جسارت بکنم،که عیان را سر انکار نبود


من به دنبال کسی بودم که،نه در اینجاست نه در آخر راه

من به دنبال خودم میگشتم،جمله دل مرد ره یار نبود


رفتم و با همه امید نگاه،رو به سوی همگان کردم من

نه کسی مانده مرا یک نفری،که به ماندن کند اصرار نبود


محمد لالوی

۵/۱۰/۹۴


https://telegram.me/khatkhatihay_mohammad

  • mohamad lalavi
  • شنبه ۵ دی ، ۱۸:۴۳ ب.ظ
  • بازدید : ۲۶۳

تعداد نظرات این پست ۰ است ...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی