ببین که از سر غم ها میان خانه خزیدم

چه گریه ها که نکردم چه خنده ها که شنیدم


به پیش چشم خمارت نگاه ملتمس این بار 

چه کار ها که نکردم چه خویشتن که دریدم


میان گریه شنیدم که عهد خود این بار

به پا چگونه شکستی، ولی چرا نشنیدم


ز زنده ام که چه حاصل میان گریه نشستن

که به روم،که به اخر، ببین چه ساده رسیدم


توان نبود که به غیری بناممت که ز این پس

 ز نام زندگی ام هم ببین چگونه بریده ام


کنار غصه و تشویش میان گریه و شیون

بسان خنده و شادی،ز پا و سر چه رمیدم 


چنان نشد که بماند کنار قصه تقدیر

ولی بدان که ز خاطر،چه گریه ها که خریدم


چو خو گرفته به غم ها عیان مکن تو نشانت

چه قصه ها که نگفتم چه قصه ها که شنیدم


محمد لالوی

۱۰/۷/۹۳


https://telegram.me/khatkhatihay_mohammad

  • mohamad lalavi
  • شنبه ۱۲ ارديبهشت ، ۱۳:۲۰ ب.ظ
  • بازدید : ۴۶۴

تعداد نظرات این پست ۰ است ...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی