چنین قسمتی کار تقدیر بود
که سنجاقِ دل پیش او گیر بود
سپردم دلم را به یک تکه سنگ
منِ شیشه را این چه تدبیر بود؟
چنان خسته دنبال او،او به غیر
در این قصه پای که تقصیر بود؟
ز فرهاد یک قصه ی دیگری
چنان لیلی ام مست و درگیر بود
نه از من گُنه بود که مجنون شدم
نه از او که دنبال تغییر بود
برای کسی چون منِ خسته حال
چنین چلچلی را مرا دیر بود
به خود آمدم مانده بودم به هیچ
وَ قلبی که از زندگی سیر بود
محمد لالوی
26/11/94
- mohamad lalavi
- دوشنبه ۲۶ بهمن ، ۱۹:۲۲ ب.ظ
- بازدید : ۳۸۵