من تکیه به دستان تو دارم تو ولی نه
از عشق ، دوچندان تو دارم تو ولی نه
از حس تو گر هیچ نپرسم به دلیلیست
چون ترس ز کتمان تو دارم تو ولی نه
آنکه من و اندازه من بیش و عیان نیست
چون زیره به کرمان تو دارم تو ولی نه
مجنونی و احوال تو در من شده پیدا
من حال پریشان تو دارم تو ولی نه
شاید نرسد مهلت آن تا که ببینی
اشکی که ز چشمان تو دارم تو ولی نه
من هر نفسم بند نفس های تو عمریست:
در جان خودم جان تو دارم تو ولی نه
محمد لالوی
۲/۲/۹۵
- mohamad lalavi
- پنجشنبه ۲ ارديبهشت ، ۰۰:۳۱ ق.ظ
- بازدید : ۱۷۵
شیرین غیاثی پور :
عالی بود عالی👌🏻👌🏻👌🏻امیررضا خانلاری :
سلام و عرض ادب امکان انتشار ...بالای آسمان :
قشنگ بود اما می تونست بهتر باشه منظورم از حیث محتواستبالای آسمان :
قشنگه آفرینمحمدرضا سلمانیاننژاد :
استعداد خوبی در این شعر به نمایش ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
خواهش میکنممحمدرضا سلمانیاننژاد :
شعر قشنگی بود البته من شعر شناس ...محمدرضا سلمانیاننژاد :
قشنگ بود حال و هوای خوبی داشتما شیعهها :
سلام خیلی وبلاگت و مطالبت قشنگه از ...خانه سلامتی :
خوبه معنی ها رو هم نوشتید