نشود کام فرو بندم از این حال خراب

نشود خواب بگیرد به دو چشمم به ثواب


نشود لحظه به آغوش تو فکرم نرود

نشود لب نکند یاد،به ناخورده شراب


نه بگیری خبر از حال من خونین بال

نه دهی نامه ای از حال به من،بهر جواب


نه مهم است برایت چه شود عاقبتم

نه گذاری بروم بهر علایق به سراب


نه که این نیست به مجنون که گمان لیلایی

تو که رو برده به پشت خم سنگین نقاب


کاش گویی که تو را دوست ندارم به خدا

به خدا خواستنت همچو دروغگیست حباب


فکر آن عاقبتم کز سر و فکرت بروم

برسد پیری این عاشق گم کرده شباب


محمد لالوی

۱۲/۳/۹۴


https://telegram.me/khatkhatihay_mohammad

  • mohamad lalavi
  • سه شنبه ۱۲ خرداد ، ۰۳:۰۳ ق.ظ
  • بازدید : ۴۲۹
نظرات شما ( ۲ )

  • mohamad lalavi
  • جمعه ۸ خرداد ، ۰۲:۴۷ ق.ظ
  • بازدید : ۶۳۸
نظرات شما ( ۲ )

روی تو را ندیده است دیده بی گناه من

جان به لبم رسیده است مهوش تیرماه من


میروی و میگذری با چه دلیل و منطقی

تکه ز تکه میشود پیکر بی پناه من


شب به گناه روز خود میگذرد به گریه و

توبه به سخره میرود با کمی از نگاه من


جمله نمیشوی مرا تا که خلاصه ات کنم

از سر سطر بی کسی تا که به نقطه های "من"


نقطه "تو" دو تا و "من" فقط به یک رسیده است 

به تو رسد یکی و من فقط خودم برای من


تا که دو چشم بددلان واله دیدن من است

نمیرسد خبر ز آن نگار بی وفای من


جام جوانی مرا سر بکش از شراب ما

 با همه این گلایه ها خاک شود پناه من


جمله به نقطه اش رسید حرف به انتهای خود

حرف نگفته ای نماند مهوش تیرماه من


محمد لالوی
۳/۳/۹۴

https://telegram.me/khatkhatihay_mohammad
  • mohamad lalavi
  • يكشنبه ۳ خرداد ، ۱۳:۰۴ ب.ظ
  • بازدید : ۱۸۰۰۱
نظرات شما ( ۲ )