اگر روزی بمیرم با دلی تنها

نشانم را بگو دفن است در انجا

بگو تنها و دل مرده همه روزش که شد گریه

به سان من چه غم ها خورد

ولی کی دیده ام انها

بگو مجنون شد و برمن نماز صبح خود میخواند

قنوتش من رکوعش من سجودش اشک ناپیدا

بگو غافل شدم از او چه ها کرد بر دلش اما

همه دم کردمش حاشا

بگو هر لحظه بودش خواهش بیجا

که برگرد که دلم پر شد

ز اه و ناله و غوغا

بگو چشمم به او بستم ندیدم دست لرزان را

وگرنه کی بود قلبی آنقدر سنگ

اِنقدر خوارا

بگو حالا نشان من

که من هم خفته ام میان دامن غم ها

به زیر خرمنی از خاک در انجا

که روزی من بمیرم با دلی تنها

 

محمد لالوی

۱۲/۸/۹۲


https://telegram.me/khatkhatihay_mohammad

  • mohamad lalavi
  • پنجشنبه ۱۷ ارديبهشت ، ۱۳:۳۴ ب.ظ
  • بازدید : ۸۵۶

تعداد نظرات این پست ۱ است ...

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۳
sسلام ممنونم از اینکه نظر دادین و واقعا به نکاته خوبی اشاره کردین،چون این داستان بر اساسه واقعیته،فعلا فقط در حده یه مشت خاطرس،می خوام بدونم خوانندگان از خوندش تا چه حد لذت می برن و آیا ارزشه اینو داره وقت بزارم یا نه،یاد بگیرم کدوم قسمتا ضعیف و کسل کننده هست و...
خواهش میکنم دوست عزیز.حالا که قراره رمانت بر پایه یک داستان واقعی باشه بهتره که مطالب رو با دقت بیشتری در کنار هم قرار بدی چون زندگی روزمره انسان ها مانند قصه ها و رمانها جذابیت انچنانی ندارن و یک طول روتین رو طی میکنن برای اینکه هم واقعیت رو به نثر در بیاری و هم خواننده رو مجبور کنی که پای حرفات بشینه باید اتفاقات این داستان زندگی رو خیلی با دقت نظر بیشتری کنار هم قرار بدی و بعضی جاهاشو به عبارتی پر رنگ تر کنی چون اگر قرار باشه به همون روتینی که داستان روزمره زندگیت داشته شرح بدی خواننده با یه داستان شبیه زندگی خودش روبه رو میشه و شاید زود از رمانت دلزد بشه
و در اخر ارزوی کامیابی و موفقیتتو دارم منو از ادامه رمانت بی خبر نذار
با تشکر فراوان

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی