میان سینه ام گشته دلی از غصه زندانی

نفس با خواب میگیرم ز فرط اشک پنهانی

به کنج خلوتی تنها به ابر دیده میبارم

چه نعمت ها که میبارد ز این چشمان بارانی

بسان کودکی گریان که از مادر جدا مانده

در این بازار شام انگار دلم گم کرده دستانی

گهی با گریه میخندم گهی با خنده گریان ام

چه پیشانی که من دارم؟ تو از دردم چه میدانی؟

نه تنها مانده در غم ها که تنها،ماند ام با غم

"چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی"


محمد لالوی

20/11/94

  • mohamad lalavi
  • سه شنبه ۲۰ بهمن ، ۱۹:۵۵ ب.ظ
  • بازدید : ۴۵۱

تعداد نظرات این پست ۳ است ...

۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۴۵
:)
لایک
۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۰۶
فوق العاده بود
احسنت به شما
این بیت خیلی قشنگ بود :

گهی با گریه میخندم گهی با خنده گریان ام

چه پیشانی که من دارم؟ تو از دردم چه میدانی؟



۲۰ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۵۶
خوب بود

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی