آن سلسله ی موی تو انقدر که گیراست

پیمانه ی مِی شرم کنان غرقِ تماشاست


با هر مژه بر هم زدنت غُلغُله ای شد

بس عشوه به این غمزه چنین آمده زیباست


هر جا که سخن از غزل و شور و نوا هست

مضمونِ غزل جز تو چنین است که بیجاست:


با چشمِ غزل خوان و تنِ مشکی ی این موی

دیوان و دو تا چای عجب چسب و گواراست


شاعر شده ام تا که از این ناز بگویم

آنقدر که دیوانه شود هر که در اینجاست


من معتقدم عشق همانست که ببند

در راه گلو هر نفسی خواست که برخواست


باید بشوی تا که بفهمی غزلم را

اندر خم این کوچه نه آن است که پیداست


#محمد_لالوی

17/12/95

  • mohamad lalavi
  • سه شنبه ۱۷ اسفند ، ۰۱:۰۲ ق.ظ
  • بازدید : ۳۶۶

تعداد نظرات این پست ۰ است ...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی