سر هر خنده نقابیست که من دانم و بس

پسِ هر عشق سرابیست که من دانم و بس


گریه ام نیست به جز تارِ نخِ خاطره ها 

خنده ام پودِ عذابیست که من دانم و بس


بر گلویم ردِ بغضیست که حاشا نشود

گریه ام بند طنابیست که من دانم و بس


وقت رفتن نگرفتم جلوی راه تو را

پاسخت عین جوابیست که من دانم و بس 


چاره از آمدنت حال گذشتَست ، نیا

شرح این جمله کتابیست که من دانم و بس 



محمد لالوی 

۱۴/۵/۹۵

  • mohamad lalavi
  • پنجشنبه ۱۴ مرداد ، ۰۵:۵۶ ق.ظ
  • بازدید : ۳۷۱

تعداد نظرات این پست ۰ است ...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی