ریخته در چشم خمارت میِ گیرا داری

که چنین در خور یک مرد تماشا داری


شُرب خَمر از تو دگر پیش خدا نیست گناه

که به هر نکته که گویند ، تو حاشا داری


چمن از روی گل مریم و سوسن زیباست

تو خودت یک تنه بیش از همه اینها داری


بهر تعریف نگنجی ، به غزل جا نشوی

آن سکوتی که ز خود هر دفعه معنا داری


قول دادم نشوم خیره به چشمان تو هیچ

چه کنم ؟ خود تو سر طرح معما داری 


محمد لالوی
19/5/95

  • mohamad lalavi
  • سه شنبه ۱۹ مرداد ، ۲۳:۱۳ ب.ظ
  • بازدید : ۳۳۸

تعداد نظرات این پست ۱ است ...

۱۹ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۵
سلام مرسی شعر بسیار زیبایی بود ..

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی