درونم آتشی پیدا ،برونم وحشتی خاموش

به قدر کل دنیا درد ، ولی درمان ز یک آغوش


تمام روح من زخمی ، تمام لحظه ها حسرت

کمال عین نامردیست ، که باشی عاشقی مدهوش


نماندم در حصار تو ، نشستم تا که برگیرم

چرا؟ تا کی گذارم من ، به روی گریه ام سرپوش؟


در این آوار بی برگشت ، در این منحوسی دنیا

تلمباری از این "قسمت" چرا؟پس خنده هایم کوش؟


نشستم تا که برگیرم ، هنوزم من توان دارم

تو را باید که بگذارم، گذر باید از این مغشوش!!


محمد لالوی

22/2/95




https://telegram.me/mohammadlalavi

  • mohamad lalavi
  • چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ، ۰۰:۴۹ ق.ظ
  • بازدید : ۳۳۴

تعداد نظرات این پست ۰ است ...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی